ما قال و من قال (دفتر دوم: بعد از نمایندگی)

98,000 تومان

به نظر می رسد که این مجموعه که به گونه ای می توان از آن به مثابه نبض زمان در موق

خرید کتاب

به نظر می رسد که این مجموعه که به گونه ای می توان از آن به مثابه نبض زمان در موقعیت تاریخی یاد کرد، بتواند از برخی مواضع، هشدارها و نقدهای همراه با راه حلها و البته بی توجهی ها، نقش بر دیوار و آب زدنها و عنادها و مخالفتها با مواضع انتقادی، حمایتها و لابی ها و تغییر مواضع ناگهانی و ۱۸۰ درجه ای افرادی که در زمان مورد لزوم خون به دل اصحاب نقد کردند، پرده بر دارد. براستی اشکال کار کجاست؟ اگر بگویید نمی دانستیم، می گوییم عده ای گفتند و هشدار دادند، اگر بگویید می دانستیم اما مصلحت چیز دیگری بود، می گوییم کدام مصلحت و مصلحت چه کسی؟! اصولاً جایگاه مصلحت کجاست و جایگاه شما کجا؟ حداقل، مرد و مردانه آنچه عمل و زبان شما غیر مستقیم فریاد می زند، شفاهاً هم مطرح کنید و بگویید که اشتباه کردیم و یا حداقل بگویید کدام موضع صحیح تر بوده است؟ اگر به واقع مدعی حقیقت اید، شجاعانه و حقیقت گرایانه به اشتباه خود اعتراف کنید، تا حداقل مردم قضاوت صادق بودن دربارۀ شما داشته باشند.
اما بعید می دانم احساس اشتباهی به شما دست داده باشد یا بدهد. شما بهتر از بنده می دانید که همۀ اینها یک بازی بوده است، یک بازی دو طرفه و متقابل. زمانی در مصاحبه ای گفته بودم که آدمی می ماند که چه کسی از چه کسی استفاده ابزاری کرده است، خوب که می نگرم می بینم که هر دو از یکدیگر استفاده ابزاری کرده و بهره برده اند. براستی، هم اکنون نیز این استفاده ابزاری ادامه نمی یابد!؟
آیا بر این پندارید که مردم شعور کافی برای فهم این واقعیات و این شکاف ها و اشتباهات و تغییر مواضع ناگهانی ندارند؟ آیا به لحاظ شرعی و عقلی و اخلاقی توجیه کافی برای فریب مردم دارید؟ آبا بر این پندارید که مردم فاقد تشخیص کافی برای منافع و مصالح خود هستند و شما مجازید برای هدایت آنان هر اقدامی را مرتکب شوید و هر پندار و خیالی برای آنان روا دارید؟ نکند متوجه صورت مسأله نیستید و کماکان در جهل مرکب گرفتارید؟ در این صورت، اگر در جهل خود صادق باشید و قصد فریب نداشته باشید، حتی اگر مردم را جاهل بپندارید، می توان شما را به شواهد و مدارک اطراف ارجاع داد. آیا ندیدید با منتقدان چه کردند و حامیان و موافقان و متملقان به چه مواهب و نعماتی و مقاماتی رسیدند؟
موافقان و مخالفان را می توان در کل به چند دسته تقسیم کرد:
۱٫ منفعت جویانی که آگاهانه و در لوای دین و دینداری در این سال ها به منافع خود سامان بخشیدند و طبیعی است که انتظار اتخاذ موضع انتقادی در زمان مقتضی از آن ها انتظاری بیهوده و ناروا بوده است. در مورد این افراد باید منتظر شد و دید که چگونه با تغییر فضای غالب سیاسی تغییر موضع می دهند و نان به نرخ روز می خورند.
۲٫ طرفداران پر و پا قرصی که کماکان بر مواضع خود استوار می مانند و به اصطلاح تغییر موضع نمی دهند. اما براستی موضع حاکم دولت مستقر چیست؟ دینی، ایرانی، لیبرال، سوسیال، توده وار، پراگماتیسم و یا …؟ بنابراین با فرض وجود این دسته از حامیان باز هم باید منتظر تغییر مواضع باشیم. این دسته نیز با دسته اول تفاوتی ندارد.
۳٫ ساده لوحانی که محروم از ژرف نگری اند و فراتر از نوک بینی خود را نمی بینند و با تحول شرایط، متغیر و متحول می شوند. این دسته بر خلاف دستۀ اول به دنبال منافع شخصی و گروهی نیستند، اشکال آنها در عدم فهم کافی و عمق دید است. این دسته متناسب با جایگاهشان می توانند تأثیرگذار باشند. حسب ساده لوحی خود موج ایجاد می کنند و البته مواضع انتقادی آن ها، هرچند بی موقع، نیز می تواند موج آفرین باشد.
۴٫ کسانی که ساده نیستند و می دانند چه می کنند و از فرصتها برای پیشبرد اهداف ایدئولوژیک خود به احسن وجه استفاده می کنند. این ها را اهل منافع صرف نمی دانیم، جزء حامیان ذاتاً متلوّن هم قلمداد نمی کنیم. اینها را به طور عمده کسانی می دانیم که درک صحیحی از انقلاب اسلامی ندارند. درک تکلیف گرا و بی توجه به حقوق و عاملیت انسانی دارند و تفسیر مردم سالاری دینی از مشروعیت و فلسفه سیاسی نظام را بر نمی تابند. تفسیری بسته و بی توجه به تغییر و تحولات اجتماعی، تفسیری سلفی و اخباری از دین که خود را در مقام هادی و راهبر قرار داده و الباقی حکم صغاری دارند که فاقد صلاحیت و توان تشخیص خیر و شر و منافع و مصالح خود بوده و باید به طرق مختلف، دست آنها را گرفت و هدایت کرد. یک نوع تصویر و تفسیر چوپان و گوسفندی. خود در مقام چوپان و مابقی در حکم گوسفند.
به طور قطع، با توجه به پیشینه تاریخی این دسته و اتفاقات پنجاه سال گذشته نمی توان از آن در قالب تعبیر سوم یاد کرد. این جریان در کنار درک سطحی اش از دین، رندانه وارد قضایای سیاسی شده و بهره برداری می کند و متوهمانه خود را حق مطلق و نماینده واقعی خدا روی زمین و دیگران را خارج از مسیر و مملو از القائات شیطانی و غربی می داند. این جریان همواره مترصد بوده تا با حربه رعب و اغوا افکار خود را جامه عمل بپوشاند و به گونه ای به دلیل برخی بی مهری ها و از طریق اختلاف افکنی ها و توهم آفرینی ها، جبران مافات کند و تفکر عوام فریبانه و منجی گرایانه خود را رواج دهد. بی توجهی به عقل و تفکر و جایگاه کرامت و عزت و اختیار و مسئولیت انسانی، غالی گرایی و درک غلط از فلسفه مهدویت و انتظارگرایی های نامعقول و بی توجهی به صبغه و پشتوانه عقلی ولایت فقیه از مشخصات این جریان است.

کد کالا

133608

دسته‌بندی

موضوع

نویسنده

ناشر

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد چاپ

۱

تعداد صفحات

۸۰۸